۲۱ خرداد ۱۳۹۲ موضوع: اخبار حوزه دین و اندیشه


به گزارش پارک علم و فناوری قم به نقل از مهر، انتقاد نقش عمده ای در روابط اجتماعی بازی می کند. ازانتقاد می توان برای ایجاد تحرک در اشخاص و نفوذ در آنها، آموزش آنها، بیان نیازها و خواسته ها و یا محرکی برای اصلاح و پیشرفت خود استفاده کرد.


اگر هدف نهایی انتقاد، تغییر شرایط حاضر به وضع بهتر است نحوه گفتن و آهنگی که انتقاد کننده در آن آزردگی و نارضایتی خود را ابراز می دارد نیز می تواند بر دشواری مساله بیفزاید و به عوض آنکه نتیجه مثبتی عاید شود، رنجش و کدورتی به وجود می آید و اصل مطلب هم فراموش می شود.


متاسفانه بیشتر مردم عقیده دارند برای اینکه انتقادی موثر واقع شود باید با لحنی گزنده ادا شود. ولو این طرز بیان برخلاف طبیعت ملایم انتقاد کننده باشد. شاهد این مدعا اشاره های عذرگونه و غالبا خودپسندانه ای است که بیشتر اوقات نظریات انتقادی خود را با آن شروع می کنیم.


“هیچ دلم نمی خواست این حرف را بزنم اما….”یا این که “می دانم حرفم را باور نمی کنی،اما به خاطر خودت می گویم.”اگر این حرف را بر زبان هم نیاوریم ولی چنین می اندیشیم و در هر یک ازاین جملات این فرض نهفته است که هر اندازه هم انتقاد مفید و سازنده باشد،با این حال شخص را کوچک کرده و احساسات او را جریحه دار می کند و یا قابلیت و استعداد انتقاد شونده را انکار می کند. تناقض نهفته در انتقاد همین است؛ از یک طرف فکر می کنیم به انتقاد شونده کمک می کند و از طرف دیگر می ترسیم به احساساتش لطمه بزند.در بیشتر مواقع، انتقاد روی شق دوم دوم تاکید دارد و بر پیدا کردن خطاها،نشان دادن نقاط ضعف، بی ارزش کردن ایده ها و خوار شمردن کوششها متمرکز می شود.


در حقیقت انتقاد کردن به طرز منفی به صورت یکی از سرگرمی های بزرگ عمومی در آمده است. اما اگر انتقاد بتواند به ما کمک کند،چرا از آن بترسیم؟ یک پاسخ، آن است که ما چنان به جنبه های منفی انتقاد چسبیده ایم که جنبه سازنده آن را از نظر دور می داریم و دیگر این است که به ندرت انتقاد کردن به روش مثبت را بلدیم.


بهتر است ابتدا عواملی را که به انتقاد جنبه منفی و مخرب می دهند مرور کنیم؛


شرمنده کردن؛ برخی انتقادها در واقع هیچ هدف سازنده ای را دنبال نمی کنند. پریشان کردن، خجالت دادن و یا تحقیر کردن طرف مقابل از هدفهای تخریبی این نوع انتقادها به شمار می روند. شرمنده کردن دیگران، صرف نظر از این که رفتاری دور از نزاکت است روش تخریبی در انتقاد به شمار می رود. این روش، همواره منجر به رد کردن بلادرنگ انتقاد می شود. انتقاد سازنده می کوشد بین رفتاری که مورد انتقاد قرار گرفته و کسی که رفتار از او سر زده تفاوت قائل شود. شرمنده کردن،عملا آن دو را یکی می انگارد و انتقاد از یک مورد جزیی و مشخص را به کل رفتارفرد تعمیم می دهد. شرمنده کردن روش منفی است که می تواند انتقادی را که به راحتی قابل تحمل است به انتقادی غیر قابل قبول تبدیل کند. چنین انتقادی در حکم اهانتی آشکار به عزت نفس فرد است.


سرزنش کردن؛ اگر هنگام انتقاد، کلمات و عباراتی را به کار ببریم که بیانگر این باشد که رفتار مورد انتقاد، عمدی بوده است انتقاد ما جنبه منفی و مخرب پیدا می کند. سرزنش کردن با این فرض صورت می گیرد که ما نیت شخصی را که از او انتقاد می کنیم و هیچ نوع توجیه دیگری مثل سطح تجربه، میزان توانایی، اشتباهات اتفاقی و…. را از او به حساب نمی آوریم.


در نتیجه سرزنش کنندگان با تهمت زدن و طرح سوالات ایذایی و در تنگنا قرار دهنده و بالاخره تصمیم موضوع با به کار بردن کلمات “همیشه” و”هرگز” غالبا در حال “اندرزگویی” هستند. پاسخ به سرزنش مانند پاسخ به شرمنده کردن، واکنش دفاعی است. انتقاد شونده احساس می کند که باید ثابت کند که حمله انتقادی بر او وارد نیست. اما در حالی که یکی سرگرم اتهام زدن و دیگری مشغول دفاع کردن است، انتقاد از هدف خود که سازندگی است فاصله می گیرد.


انتقاد بدون ارائه طریق؛ وقتی که موارد انتقاد مشخص نباشد،احتمال کمی وجود دارد که انتقاد شونده آن را بفهمد و به آن عمل کند.چنین نتیجه ای وقتی پیش می آید که انتقاد کننده دقیقا نمی تواند مشخص کند که اشتباه در کجاست و یا برای توضیح و ترمیم آن چه باید کرد. از آنجا که مورد انتقاد واضح نیست ،پاسخ به آن نیز چندان ساده نمی باشد.شخص فکر می کند، حال که هر طور عمل کند نتیجه فرقی نخواهد داشت. پس چرا اصلا در این مورد کاری انجام دهد؟این روش به جای آنکه باعث اصلاح شود،معمولا سبب تکرار ناخواسته اشتباه می شود.


در نتیجه در انتقادی که از احساس شخصی انتقاد کننده مانند بی حوصلگی و نومیدی خالی نباشد، احساس گمراه کننده دارد که قطعا اثر تخریبی را به دنبال خواهد داشت.مسلما تفکیک احساسات از محتویات کلام،یا بی غرض صحبت کردن در حالی که شخص به شدت بر انگیخته شده است، کار دشواری است. با خشم فریاد زدن، با خنده مسخره کردن، یا ابرو در هم کشیدن و یا با ادا و اصول مخالفت خود را نشان دادن از تاثیر مثبت انتقاد می کاهد.و این نوع انتقاد هیچ اثر مفیدی بر رفتار انتقاد شونده نمی گذارد و بیشتر احتمال دارد که انتقاد شونده به جای آن که به نفس انتقاد توجه کند به لحن ناخوشایند آن واکنش نشان دهد. خشم با ترس و استهزا با رنجش مواجه می شود.


در این انتقاد هر اندازه هم حسن نیت وجود داشته باشد، در موجی از احساسات و هیجانات متضاد گم می شود. وقتی انتقاد کننده و انتقاد شونده هر دو تحت فشار عاطفی باشند،درک و ارزیابی انتقاد غیر ممکن می شود. در نتیجه، در رفتار انتقاد شونده یا تغییری به وجود نمی آید و یا اگر به وجود آید احتمالا تغییری ناچیز خواهد بود و تازه این هم به نوبه خود، طرز فکر منفی انتقاد کننده را توجیه یا دست کم تشدید می کند.

مطالب مرتبط :
  1. مناظره نشان‌دهنده منطق گفتار مناظره‌کنندگان است/ تجلی تربیت فردی در مناظره
  2. مناظره بیانگر منطق گفتار مناظره‌کنندگان است/ تجلی تربیت فردی در مناظره
  3. بذر اصلی انقلاب در نیمه خرداد ۴۲ کاشته شد/ انتقاد از بی‌توجهی صداوسیما و سینما به قیام ۱۵ خرداد

پارک علم و فناوری قم

zohur